امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند
امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند

تاریخ عصر غیبت



تاریخ عصر غیبت


پیش زمینه های غیبت امام زمان (عج)


در آستانه غیبت صغرا حوادثی رخ می دهد که شرایط این دوره را روشن تر می کند


خلفای عبّاسی که برای حفظ حکومت خود،فعالیت امامان شیعه را محدودمی کردند


از زمان امامت امام رضا(ع) روشی جدید را در پیش گرفتند. سیاست مامون عباسی


چنین بود که با نزدیک ساختن امـام رضـا(ع) به دربـار و محـدود کردن آن امـام


حضرتش را تحت نظـارت و مراقبت کـامل خود قرار دهـد و نیز بین آن حضـرت و


 شیعیانش جدایی و فاصله بیندازد.


همین شیوه ظالمانه را خلفای بعد در مورد امام هادی و امام عسکری(ع) اجرا کردند


و این دو بزرگوار به شهر سامـراء که در آن دوره،مرکز حکومت عباسیان بود جلـب


 شدند ودر تمام مدت زندگی تحت مراقبت وکنتـرل شدید قرار گرفتند. دسترسی


 شیعیان به ان دو بزرگوار بسیار سخت وگـاهی همراه بـا خطر جـانی برای امـام و


شیعیـانش بود و به همین سبب ارتبـاط شیعیـان باآن دو امـام دربیشتر موارد به


وسیله وکلای ایشان بود.*1


در چنین شرایطی ولادت امام مهدی (عج) وسپس غیبت آن حضرت واقع شد.


غیبت صغرا ، آغاز و انجام آن


غیبت امام مهدی(عج) شامل دو دوره کوتاه وبلند است . دوره کوتاه غیبت همزمان


با شهادت امام عسکری(ع) در سال 260 ق شروع شد وبه هنگـام در گذشت«علی 


بن محمد سمری» آخرین نایب خاص حضرت در سال329 ق پایان یافت.*2


شهادت امام عسکری (ع) ونماز بر آن حضرت


سر انجام ، در هشتم ربیع الاول سـال 260ق امـام عسکـری(ع) به دست معتمـد 


عباسی به شهادت رسید و شیعیان را عزادار کرد.جمعیت بسیـاری برای تشییع و


 خاکسپاری آن حضرت،جمع شدند. عثمان بن سعید عمروی کار غسل وکفنو دفن


 امام را عهده دار ، هنگام نماز گزاردن بر بدن امام، جعفر برادر امام عسکری(ع)که


مدعی امامت بود، خواست نماز بخواند؛ ولی ناگهان امام مهـدی(عج) ظاهـر شد و


فرمود :


« تاخر یاعم فانا احق بالصلاة علی ابی»*3



ای عمو عقب بایست . من شایسته ترم که برجنـازه پدرم نمـاز 


بخوانم.


پس از پایان نماز ، امام مهدی (ع) به درون رفت و هر چه ماموران خلیفه عباسی 


در پی او جستجو کردند او را نیافتند و این، آغاز غیبت امام مهدی(ع) بود.


داستان سرداب مقدّس


در خانه امام عسکری (ع) ، سردابی وجود داشته که در روزهای گرم ، ساکنان خانه


در آن سرداب به سر می بردند. نیز این سرداب، محل عبادت سه امام بزرگوار یعنی


امام هادی و امام عسکری و امام مهدی (عج) بوده است؛به همین سبب محل مذکور


پیوسته مورد احترام شیعیان قرار داشته و آن را از مصادیق این آیه می شمرده اند


 که:



(فِی بُیُوتِ اذِنَ اللَّهُ ان تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیهَا اسمُهُ)؛*4



برخی از نویسندگان اهل سنت نوشته اند که مهدی در تمام دوره غیبت ، بدون آب


و غذا در سـرداب به سر می برد و از آنجـا ظهور خواهد کرد و شیعیـانش در کنـار


سرداب چشم به راه ظهور اویند!*5 ولی حقیقت این اسـت که هیچ یک از بزرگـان


 شیعه چنین باوری نداشته وچنین سخنی نگفته و ننوشته است.


علامه امینی (قدس) می نویسد:


...شیعه اعتقاد ندارد که امام در سرداب مقدس پنهان شــده و از


 همان جا ظهور خواهد کرد ؛ بلکه با احـادیث تایید شده معتقـد


 است که از کنار کعبه ظهور می کند... .آن سرداب، خـانه امامان


در سامراء بوده است واز آن رو شرافت پیدا کرده که به سه تن از


امامان بزرگوار، منسوب شده است.*6


بنابراین در جریان غیبت امام مهدی (عج) ، سرداب مقدس سامراء جایگاهی  ندارد


وجالب اینکه گزارشی که درباره سرداب نقـل شده است، نه در آغـاز غیبت،  بلکه


نوزده سال پس از شروع غیبت بوده است:


در سال279 ق همزمان با خلافت معتضد عباسی، خلیفه سه نفر را مخفیانه به خانه


امام عسکری (ع) فرستاد وفرمان داد که هر کس را درخانه یافتند بکشند.آن ها به


خانه وارد شدند و اتاقی یافتند که پرده ای زیبا داشت.هنگامی که پرده را بالا زدند


، گویی دریایی پر از آب دیدند که در انتهای آن، مردی روی حصیری مشغـول نماز


بود . وارد آب شدند ؛ ولی نزدیـک بود غرق شوند وبا اضطـراب خـارج شـدنـد و 


باز گشتند.*7


اختلافات فرقه ای پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)


در روایات فراوان از رسول خدا (ص) بشـارت ظهـور آخرین حجت الهـی آشکـارا


مطرح شده است و عباسیان قیام این موعود الهی را مخـالف بـا جریـانِ حکومـت 


ظالمانه خود می دانستند؛ به همین دلیل کوشیدند به خیال خود از عملی شدن این


خبر غیبی جلوگیری کنند.آنان به همین منظور، خانه امام عسکری(ع) را در کنترل


شدید قرار دادند ، ت اگر فرزندی برای آن حضرت متولد شود، او را شهید کنند.


امام حسن عسکری (ع) که در شرایط سخت و سنگینی به سر می برد ، امور امامت


ورهبری شیعه را پنهانی انجام می داد. آن حضرت به ویژه امر مهم جانشینیِ پـس 


از خود و جریان ولادتِ مهدی(عج) را مخفی نگه داشت؛ به همین دلیل بـود که در 


زمان حیات امام حسن عسکری(ع)تنها گروه اندکـی از شیعیـان خـاص، از ولادت


حضرت مهدی(عج) آگاه شدند. جوّ  اختناق و نیز ولادت پنهانی امـام دوازدهـم از 


یک سو و اِدعای امامت جعفر برادر امام عسکری از سوی دیگر ، سبب حیرت 


وسرگردانی گروه هایی از شیعیان شد؛ به گونه ای که پس از شهادت امام عسکری


(ع) چهارده فرقه در میان شیعه به وجود آمد که در اعتقـاد به امـام دوازدهـم به


انحراف  رفتند.؛*8 ولی مهم این است که بـا تلاش اصحـاب امـام عسکری (ع) و 


خواص شیعه و نایبان خاص و علمای شیعه،امر ولادت امام مهدی (عج)بای شیعیان


روشن ومسلم شد وشیعیان به امامت آن حضرت،گردن نهادند. به همین سبب،آن


تفرّق و پراکندگی به وحدت و یکپارچگی تبدیل شد و از آن فرقه ها وگروه ها،تنها


نام و تاریخچه ای در کتاب ها به جای ماند ؛ به گونه ای که بزرگ پرچمدار شیعـه


 شیخ مفید(رحمه) که در نزدیکی همان دوره می زیسته، می


 نویسد:


در این سال -یعنی سال 373ق ودر زمان ما ، دیگر هیچ اثری


از این گروه ها باقی نمانده است و همه از بین رفته اند.*9


بنـابراین شبهه افکنی بعضی از مخالفـان مبنـی بر اختلاف شیعـه بر سر  امـامت 


دوازدهمین امـام و ولادت او ، یک جوسازی وداستان پردازی دروغین بیش نیست


و گواه بر این مطلب، وحددت و یکپارچگی شیعه در جهـان امروز بر امـامت امـام 


دوازدهم مهدی موعود(عج) است.


نایبان چهارگانۀ امام مهدی(عج)


در دوره غیبت صغرا ، رابطه ی شیعیان با امام غائب به کلّی قطـع نشـد ؛ بلکـه آن 


حضرت ، چهار نفر از بزرگان و خواص شیعه را که همگی از عالمان و پارسایان بودند


، نایب خاص خود قرار داد.*10


مناسب است به اختصار درباره زندگی این بزرگواران و ملاک انتخاب ایشان وسمـت


نیابت و وظایف و مسئو لیت های آن ها در دوران نیابت و نیز کیفیت ارتباط ایشـان


با شیعیان ، بحث کنیم.


نایب اول ؛ عثمان بن سعید عمری


او نخستین نایب امام مهدی (ع) است که به زیّات و سمّان (= روغن فروش) معروف


بوده ؛ زیرا فعالیت های سیاسی مذهبی خود را در پوشش این کار انجام می داد.*11


عثمان بن سعید از جوانی خدمت گذار چند امام بود . وی وکیل امام هادی(ع) و در


ده سال آخر امامت آن حضرت، رهبـر سـازمـان وکـالت*12و رئیس وکلای امـام 


عسکری بود. تمام وجوهـات پیروان امـام عسکری(ع) به او تحویل می شد*13 و


سپس وکیل ویژه و نائب خاص امام مهدی(عج) شد.


شیخ طوسی در این باره می نویسد:


احمد بن اسحاق بنسعد قمی می گوید:


روزی به محضر امام هادی (ع) رسیدم وگفم:« من گاهی غایب و


گاهی حاضرم [- یعنی گاهی در اینجا هستم و گاهی در نقطه دور


دستی هستم ] و نمی توانم مسائل شرعی خود را از شما بپرسم. 


وقتی هم که حاضرم،همیشه نمی توانم به محضر شما برسم. سخن


چه کسی را بپذیرم و از چه کسی فرمان ببرم؟»


امام فرمود: « این ابو عمرو[ عثمان بن سعید عمری] فردی موثق و


امین اسـت. او مورد اعتمـاد و اطمینـان من است. آنچـه به شمـا 


می گوید،از جانب من می گوید و آنچه به شما می رساند از طرف


من می رساند».


بعد ازشهادت امام هادی(ع)در یکی از روزها به نزد فرزندش امام


حسن عسکری(ع)شرفیاب شدم و همان مطلب را از ایشان پرسیدم 


آن حضرت همان پاسخ امام هادی (ع) را تکرار کرد و فرود:« این 


ابوعمرو[عثمان بن سعید عمری] مورد اطمینان و اعتماد امام پیشین


 و نیز مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است . آنچه


به شما بگوید ، از جانب من می گوید و آنچه به شما برساند ، از


 جانب من می رساند ».*14


این سخن در میان شیعیان شایع شد و آن ها او را با عظمت یافتند.


امام عسکری (ع) درباره او فرمود :


« گواه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و پسرش


محمد نیز وکیل وکیل پسرم مهدی خواهد بود».*15


پس از رحلت امام حسن عسکری (ع)،همین «عثمان بن سعید


عمری بود که مراسم غسل دادن وکفن کردن و خاکسپاری آن


حضرت را عهده دار شد.*16این خود بر مقام والای«عثمان بن


سعید» دلالت می کند.


او بعد از رحلت امام عسکری (ع) از سامراء به بغداد رفت ودر منطقـه کرخ (محـل


سکونت شعیان ) ساکن شد و در آنجا تا پـایـان زندگی، امور نیـابت را سرپرستی


کرد.


برخی گفته اند : در گذشت او قبل از سال 267 ق روی داد.*17


نایب دوم؛ ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری


او پس از وفات پدرش ، عثمان بن سعید به جای او نشست و به وکالت و نیابت خاص


از سوی امام عصر(عج) منصوب شد. محمد بن عثمان نیز همانند پدرش، از نظر تقوا


و موقعیت اجتماعی مورد قبول و احترام خاص شیعیان بود.


در بزرگی شخصیت او همین بس که امام عسکری (ع) درباره او و


پدرش به احمد بناسحاق قمی،*18 چنین فرمود:


عمری و پسرش_ محمد بن عثمان_هر دو امین ومورد اعتماد من


هستند.آنچه به تو برسانند از جانب من می رسانند و آنچـه به تو 


می گویند از طرف من می گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنـان 


پیروی کن ؛ زیرا این دونفر مورد اعتماد و امینِ من هستند.*19


به علاوه امام حسن عسـکری (ع) پیشـاپیش از نیـابتِ او، به


 شیعیان خبر داده بود،


آن گاه که فرمود:


شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و پسرش


محمد وکیل فرزندم مهدی(عج) است.*20


محمد بن عثمان پس از حدود چهل سال نیابت ، در سال 305ق در گذشت؛درحالی


که با راهنمایی امام مهدی(عج) دو ماه پیش از مرگش از زمان وفاتش خبر داده بود.*21


نایب سوّم؛ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی



او ازطایفه بنی نوبخت قم است که درزمان نخستین نائب امام به بغداد مهاجرت کرد


.*22 حسین بن روح پیش از درگذشت نائب دوم از ناحیه مقدسه به نیابت منصـوب


 شد و توسط نائب دوم به خواصّ شیعیان و وکیلان حضرت مهدی (عج) معرفی شد . 


او پس از در گذشت محمد بن عثمان در سال 305 ق نیابت را به عهده گرفت.


درباره شخصیت او بعضی نوشته اند که از اصحـاب امـام عسکری(ع) بوده*23و در 


میان شیعیان بغداد موقعیت اجتمـاعی خوبی داشته است؛ به ویژه که وی در زمـان


سفیر دوم ، یکی از کارگزاران او بوده ودر سـال های آخر سفـارتش، به عنـوان سر 


وکیل و واسطه بین او و دیگر وکیلان و ناظر بر اموال محمد بن عثمان  منصوب شده


است.*24


ام کلثوم دختر محمد بن عثمان می گوید:


حسین بن روح سال های طولانی وکیل محمد بن عثمان وناظر بر


املاک او بود و اسرار او را به سران شیه می رساند واز نزدیکـان 


خاص وی بود... .بدین سبب حسین بن روح در قـلوب شیعیـان، 


جایگاه والایی یافت... و فضل وامانتش همه جا منتشر شده بود....


و من یک نفر شیعه را نمی شناسم که درباره وکالت او شک داشته


باشد.*25


شیخ صدوق از محمد بن علی اسود روایت می کند که گفت :


من اموالی از موقوفات را که دراختیار داشتم پیش محمد بن عثمان


می بردم. در روزهای آخر عمرش ، وقتی برای تحویل اموال نزد او


رفتم، دستور دادا تا آنها را به حسین بن روح تحویل دهم... سپس


فرمود:«آنچه به دست حسین بن روح می رسد ، مانند این است که


 به دست من می رسد».*26


در زمان سفارت سفیر سوّم تا حدودی شیعیان آزادی داشتند و حسین بن روح نیز


 در بین مقامات حکومتی ، موقعیت ویژه ای داشت ؛ بنابراین نائب سوم به دلیل این


 جایگاه به دستگیری از شیعیان مستمند می پرداخت و حتی گاهی به سفـارش او 


مشکل مادی بعضی از علویان به وسیله وزیر عباسی حل می شد.*27سر انجــام، 


نائب سوم پس از 21 سال نیابت در شعبان 326 ق در گذشت.


نایب چهارم ؛ ابوالحسن علی بن محمد سمری



او در سازمان وکالت شیعه به حُسن سابقه مشهور بود و گذشته نیکو و امانت داری


او سبب شد جایگاه والایی در میان شیعیان و به ویژه وکلای امام عصر (عج) یابد و


آن گاه که او از سوی امام مهدی (عج) به نیابت خـاصه منصوب شد،مورد قبـول و


پذیرش همه قرار گرفت.*28


نایب چهارم از خانواده ای متدیّن و پیرو اهل بیت (ع) بود؛ به گونه ای که بسیاری


از خاندان او نیمی از درآمد املاک خود را وقف امام حسن عسکری (ع) کردنـد و


آن اموال را به صورت سالانه برای آن حضرت می فرستادند.*29


سمری مدت نیابتش کوتاه بود و شرایط زمانش ، خاص سیاسی بود؛ به همین سبب


فعالیت های اوبه آیندگان نرسیده است. مهم ترین حادثه در نیابت او، پایان یافتن


دوره صغرا ونیابت خاصه است که با صدور توقیعی از سوی امام انجام گرفت.


شش روز قبل از در گذشت علی بن محمد سمری، توقیعی صادر شد که زمان مرگ


وی راپیش گویی کرد و خبر داد که دیگر نایبی نیست وبا مرگ او دوره غیبت کبرا


آغاز خواهد شد .


شیخ صدوق به نقـل از ابـو محمـد ، حسـن بن احمـد مکتّـب 


می نویسد:


ما در سال وفات ابوالحسن،علی بن محمد سمری در مدینة السلام


[= بغداد] بودیم و چنـد روز قبـل از درگـذشت او به حضـورش 


رسیدیم. او توقیـع حضـرت را به مـا نشـان داد و مـا از روی آن


نوشتیم و از نزدش بیرون شدیم. چون  روز موعود فرا رسید، نـزد


 سمری رسیدیم و او را در حـالت احتضـار مشاهـده کردیـم. به 


می گفتند:«پس از تو چه گسی نایب امام مهدی(عج)است؟»گفت:


«خدا را مشیتی است که خود انجام خواهد داد»[یعنی دوره غیبت


صغرا به پایان رسیده و کسی در دوره غیبت کبرا نایب خاص امام


مهدی(عج) نیست واین خود از مشیت الهی است.] این مطلب را 


گفت وجان به جان آفرین تسلیم کرد.*30


ملاک های گزینش نایبان خاص



امام هادی (ع) و امام عسکری(ع) وکلای زیادی در شهرهای مختلف داشتند . این


سوال مطرح است که از میـان آن همه وکیل مـورد اعتمـاد، نـایبـان خـاص چه


ویژگی هایی داشتند که سبب انتخاب آن ها از سوی امام به سمت نیابت شد؟


بررسی تاریخ زندگی و ارتباطات و فعالیت های نایبان چهارگانه نشان می دهد که


آن بزرگواران،از علم و ایمان و تقوای بالایی برخورداربودندو به علاوه ویژگی های


 مهم دیگری داشتند که از این قرار است:


الف . تقیّه و پنهان کاری


نایبان امام به سبب شرایط ویژه و تهدید هایی که برای امـام ونیز شیعیـان بودند. 


عثمان بن سعید نـایب اول، در میاحث وجدال هـای مذهبی یـا سیـاسی شرکـت


نمی کرد*31 تا موقعیت مهم و جایگاه نیابت او مورد توجه حاکمان واقع نشود.


نایب سوم حسین بن روح از روی تقیه در مجلسی از خلفای راشدین به  نیکی  یاد


کرد و بالاتر،اینکه یکی از خادمان خود را به دلیل لعن کردن معاویه،اخراج نمود.*32


این گونه رفتارها در جایگاه تقیه و برای حفظ جایگاه نیابت و ارتبـاطات مربوط به


 آن انجام می گرفت.


ب . استواری و مقاومت


از آنجا که امام مهدی(عج) هدف مهم و اصلـی دشمـن بود و نـایبـان بهتـرین راه 


دسترسی به آن حضرت بودند ، می بایست  انسان هایی استـوار و مقاوم باشنـد تا


دشمن نتواند از مسیر آن ها به امام، گزندی برساند.


در همین راستا برخی از ابو سهل نوبختی پرسیدند: «چگـونه


به جای تو، حسین بنروح ، به نیابت رسید ؟»او گفت:« امامان


 بهتر می داننـد که چه کسـی برای نیابت لیاقت دارد.مـن با 


مخالفان مناظره می کنـم و اگر آنچـه حسیـن بن روح درباره 


مهدی(عج) می داند می دانستم، شـاید در مقـام بحـث برای 


اثبات ِ وجود امام ، محل اقـامـت او را آشکـار می کردم؛ ولی 


حسین بن روح چنان است که اگر امـام را در زیر عبـای خود


 داشته باشد ، اورا نشان نخواهد داد؛ گرچـه بدنش را با قیچی


 قطعه قطعه کنند».*33


ج . زیرکی و درا یت


چون نیابت امام غائب ، موقعیت بسیار مهمی بود که حساسیت دشمن را به دنبال 


داشت، هر یک از نایبـان چهـارگانه می کوشیـدند با مدیریـت درسـت و عمـل


 هوشمندانه، از حساسیت دستگاهحاکم در برابر فعالیت ها و ارتباطات نیابت،جلو 


گیری کنند؛ به همین منظور، عثمانبن سعید و نیز فرزندش محمـد بن عثمـان به«


روغـن فروش»معروف بودنـد و در پوشش یک شغل مرسوم و متداول اجتماعی،کار 


نیابت را انجام می دادند.نایب سومحسین بن روح نیز با نفوذ در دستگاه حاکم و به 


عهـده گرفتـن پسـت دولتـی از حساس شدن دستگاه دربارۀ خود جلو گیری کرد


 . آنان هرگز نمی پنـداشتنـد که وی با امام غایب در ارتباط باشد.


شیوۀ ارتباط شیعیان با نایبان خاصّ


چنان که پیش تر بیان شد به دلیل دشمنی حاکم عباسی با امام زمان(عج) جریان


نیابت آن حضرت ، امری علنی و آشکار نبود؛ به ویژه در اوائل غیبت صغرا و نیابتِ


نایب اول ، شیعیان از طریق وکلا که نمـایندگان ِ نـایبـان بودند با آن ها  ارتبـاط 


داشتند؛یعنی مردم ، خواسته ها یا سوالات خود را با  وکیلان مطرح می کردند یـا


 وجوهات شرعی خود را به ایشان می سپردند و وکیلان ، آن ها را به سفیر و نایب


 امام (عج) منتقل می کردند و پـاسخ در خواست ها نیز با واسطه به دسـت مردم 


می رسید. محمدبن عثمان در غداد ، ده وکیل داشت که حسین بن روح از جملـه


آن ها بود . این ها به ظاهر وکلای نـایب دوم در امور تجـاری بودند ؛ ملی در واقع 


برای سازمان وکالت شیعه فعالیت می کردند.


گفتنی است در کنار رابطه غیر مستقیـم ، عده ای از افراد مورد اعتمـاد، امکـان


 ارتباط مستقیم با شخص نایب را نیز پیدا می کردند و خـواسته هـای خود را بی 


واسطه با او در میان گذاشته، پاسخ را نیز از نایب دریافت می کردنـد که مـواردی 


آنها را شیخ طوسی(رحمه) بیان کرده است.*34این گونه ارتباط بیشتر از زمــان


 نیابتِ دومین نایب امام، به وجود آمد.


وظایف و مسئولیت های نایبان در غیبت صغرا


دوران غیبت ، دوران حساسی است ؛ به ویژه که در میان امت اسلامو شیعیان اهـل


بیت(ع) سابقه نداشته است؛ به همین دلیل لازم بود با تدبیری حکیمانه از پیامـدها


وعوارض احتمالی آن، پیش گیری شود و امّت امام برای غیبتی طوانی آماده گردند.


نایبان امام کوشیدند تا در دوره غیبت صغرا این رسالت مهـم را به خوبی به انجـام 


رسانند بنابراین آن ها دو گونه مسئو لیت داشتند که به توضیح آن دو می پردازیم:


الف . وظایفی که در باره امام غـایب وجود داشت. این وظـایف


عبارتند از:


1 . از بین بردن شک و تردید درباره وجود مهدی(عج) 


با توجه به اختناق و ولادت پنهانی امام مهدی(عج) و نیز غیبت آن حضرت ، گروه 


هایی از شیعیان در باره وجود فرزندی برای امام عسکری (ع) در شک و حیرت به


سر می بردند و بعضی نیز به عقاید باطل کشیده شدند. نایبان خاص امام و به ویژه


 نایب اول، کوشیدند تا جریان ولادت و امامت آن  حضرت را برای شیعیـان اثبات 


کنند. این مهم به خوبی به انجام رسید؛ به گونه ای که در مدت کوتـاهی ، شک و


تردیدها از میان رفت و عقیده شیعه به امامت مهدی(عج) استوار ومسلم شد. *35


2 . حفظ جان امام از راه پنهان کردن نام و مکان حضرت


نایبان خاص امام در همان حال که برای اثبات ولادت وامامت امام برای شیعیان ، 


دلایل و شواهد را بیان می کردند ، از بردن نام آن حضرت و افشای مکان زندگی


 اوخودداری کرده، شیعیان را نیز از این کار پرهیز می دادند؛ زیرا نام بردن سبب


حساسیت دشمن و به خطر افتادن جان امام می شد.


امام مهدی (عج) در نامه ای به محمدبن عثمان ، او را از بیان


نام و نشان خود نهی فرمود.*36


ب. وظایفی که در رابطه با امت امام وجود داشت که عبارتند از:


1 . سرپرستی و تقویت سازمانوکالت


از دوره امامان پیشین، جریان وکالت به وجود آمده بود و امامان (ع) در شهرهای


 مختلف مانند بغداد و سامراءو قم وکلایی داشتند که واسطه میـان مردم و امـام 


بودند. با شروع غیبت و نیاز بیشتر شیعیان به جریان وکالت، نایبان امام، سازمان


 وکالت را تقویت کرده ، به دستور امام ، خود در راس آن قرار گرفتند ، تا ارتباط


 شیعیان با امام غایب در قالب تشکیلاتی سالم و مطمئن و به دور از نفوذ عناصر


خائن انجام گیرد.


چنان که امام مهدی (عج) در نامه ای به محمد بن عثمان،بیزاری 


خود را از یکی از این، این گونه خائنان اعلام فرمود:


وما از ابن هلال و هرکس که از او دوری نکند ، بیزاریم . خـدا


 او را نیامرزد!تو به اسحاقی و هموطنان او آنچه را گفتیم، اعلام


 کن.*37


2 . پاسخ گویی به شبهات اعتقادی و سوالات فقهی


از وظایف مهم نایبان ، دریافت سوالات مردم وانتقال آن هـا به محضـر امـام و نیز 


رساندن پاسخ کتبی و گاهی شفاهی*38 آن حضرت به شیعیـان بود که مجموعـه


آن ها در ضمن توقیعات امام زمان (ع) در کتاب های روایی شیعه گرد آمده است.*39


از معروف ترین توقیعات ، پاسخ های امام به سوالات اسحاق بن یعقوب است که در


 ضمن، آن شیوۀ بهره مندی از برکات امام در زمان غیبت با این عبارت آمده است: 


وامّا وجه الانتفاع فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس



 اذا غیبتّها عن الابصار الحساب؛*40


و اما چگونگی بهره مندی از من در زمان غیبتم ، مانند بهره گیری


از خورشید است، زمانی که ابرها آن را از دیدگان نهان کنند.


نیز در همین توقیع است که امام ، شیعیان را در مسائل پیش آمده به فقهای شیعه


ارجاع می دهد.


3 . دریافت وجوه شرعی متعلق به امام


پیش از غیبت صغرا و در زمان امامان گذشته ، از کارهای مهم وَکیلان، دریافت وجوه


شرعی شیعیان و تحویل آن به امام هر زمان بود.نایبان خاص امام مهدی(عج )نیز در


راستای این وظیفه، اموال شیعیان را به امام غـایب می رسـاندند یـا به دستـور آن


حضرت در مواردی مصرف می کردند.


امام مهدی(عج) در جریانِ سفر هیاتی از شیعیـان قمی به سـامراء که همزمـان بـا


شهادت امام حسن عسکری (ع) و خاکسپاری آن حضرت بود ، به ایشان دستور داد


که از این پس اموال امام را به نایبان ایشان در بغداد تحویل دهند.*41




^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


 


منابع وتوضیحات:





*1 درباره وکلای ائمه(ع) و سازمان وکالت در ادامه بحث خواهیم کرد.


*2 چنان که در بحث غیبت گذشت، پنج سال اول زندگی امام مهدی(عج) جزء دوره 


غیبت صغرای ،ن حضرت نیست؛ زیرا ویژگـی دوره غیبت صغـرا یکی امـامت آن 


حضرت است و دیگری نیابتِ نایبانِ خاص که این دو در دوران پنج سال اول نبوده


 است.


*3 کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص457.


*4 یعنی: در خانه هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و


 نامش در آنها یاد شود . سوره نور:36.


*5 سیر اعلام النبلاء، ج13، ص119؛تاریخ ابن خلدون ، ج1، فصل27، ص199.


*6 الغدیر، ج3، ص308و309.


*7 بحار الانوار، ج52، ص51 با تلخیص.


*8 بعضی نیز تعداد بیشتری ذکر کرده اند که تفصیل آن در« تاریخ عصر غیبت» 


نوشته مسعود پور سید آقائی  و دیگران آمده است.


*9 الفصول المختارة، ص321؛ مجله حوزه،ش71-70،ص70.


*10 این چهار نفر را وکلای خاص ، نواب اربعه و نیز سفرای اربعه می خوانند.


*11 الغیبة،طوسی، ص214؛بحارالانوار،  ج51، ص344.


*12 رجال طوسی، ص526.


*13 تاریخ سیاسی امام دوازدهم(عج)، ص149.


*14اختیار معرفة الرجال، ص215؛ منتخب الاثر، ص392.


*15 الغیبة، طوسی،، ص216؛منتخب الاثر، ص394.


*16تاریخ الغیبة الصغری، ص399.


*17 تاریخ سیاسی امام دوازدهم(عج) ص56؛ رجال نجاشی، ج1، ص218.


*18 او وکیل امام عسکری (ع) در میان شیعیان قم واز چهره های مشهور و مورد 


اعتماد شیعه بود ه و محضر سه امام بزرگوار (امام هادی وامام عسکری وامام مهدی


«عج») را درک کرده است.


*19 الغیبة، طوسی، 395؛کافی،ج1، ص230.


*20 همان، 356.


*21 الغیبة،طوسی، ص365، ح333.


*22 تاریخ سیاسی امام دوازدهم(عج)، ص192.


*23 مناقب آل ابی طالب، ج4، ص423.


*24 الغیبة، طوسی، ص371و372.


*25 تاریخ عصر غیبت، ص296.


*26کمال الدین و تمام النعمة،ج2، باب45، ح29.


*27تاریخ عصر غیبت، ص296.


*28 کمال الدین وتمام النعمة،ج2، ص298.


*29همان.


*30 کمال الدین وتمام النعمة، ج2، ص294، ح45.


*31تاریخ عصر غیبت، ص302.


*32 همان.


*33 الغیبة، طوسی، ص391، ح358.


*34 تاریخ عصر غیبت، ص304-306.


*35 پیش از این ، سخنی از شیخ مفید (رحمه) در همین بحث بیان شده است.


*36 الغیبة، طوسی،ص364، ح331.


*37همان، ص353؛ بحارالانوار ، ج50، ص357.


*38گاهی نایبان خاص در گفت و گوها  و مناظره ها، محتوای استدلال خود را از امام 


مهدی (عج)گرفتهوابلاغ می کردند. الغیبة، طوسی،ص293.


*39کمال الدین وتمام النعمة، ج2؛الغیبة،شیخ طوسی؛احتجاج، طبرسی،ج2؛بحارالانوار


،ج53


*40 الغیبة، طوسی، ص292.


*41 کمال الدین و تمام النعنة، ج2، باب43، ص476، ح26.

 

 




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد