امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند
امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند

مهدویت در قرآن - آیه دوم


مهدویت در قرآن


آیۀ دوم


(وَ نُریدُ ان نَمُنّ عَلَی الّذینَ استُضعِفُوا فِی الارضِ 


وَنَجعَلَهُم ائمَّة وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ)؛1


«و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منتّ نهیم وآنان را پیشوایان[مردم]گردانیم وایشان را وارث[زمین]کنیم».

 

این آیه طبق فرمایش امام علی (ع) ، در نهج البلاغه و روایاتی چند از دیگر امامان(ع) ناظر به پیروزی مستضعفان بر مستکبران است و اینکه سرانجام، جهان از آنِ شایستگان خواهد شد.

آیه یاد شده، هرگز از یک برنامه موضوعی و خصوصی مربوط به بنی اسرائیل سخن نمی گوید؛ بلکه بیانگر یک قانون کلی برای همه عصرها و قرن ها است . این بشارتی در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر است.نمونه کامل تر آن، حکومت پیامبر اسلام (ص) و یاران آن حضرت بعد از ظهور اسلام بود.

گسترده ترین نمونه آن نیز، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به دست حضرت مهدی(عج) خواهد بود.

این آیه از جمله آیاتی است که به روشنی، بشارت به «ظهور» چنین حکومتی می دهد؛ از این رو اهل بیت (ع) ، در تفسیر آن به این ظهور بزرگ اشاره کرده اند.


از امام علی(ع) در نهج البلاغه آمده است:


«لَتَعطِفَنَّ الدُّنیا عَلَینَا بَعدَ شِمَاسِهَا ,شطفَ الضَّرُوسِ


 عَلَی وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ (وَ نُرِیدُ ان نَمُنَّ عَلَی


 الَّذیِنَ استُضـعِفُوا فِـی الارضِ وَ نَجعَلَهُم ائِمَّةً وَ


 نَجعَلَهُمُ الوارِثِینَ)»2؛


«دنیا پس از چموشی و سرکشی  - همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده اش خودداری می کند و برای بچه اش 


نگه می دارد – به ما روی می آورد ... سپس آیه «و نرید ان نمن...» را تلاوت فرمود».


در حدیث دیگری می فرماید:


«هُم آلُ مُحَمَّدٍ یبععَثُ اللَّهُ مَهدِیهُم بَعدَ جَهدِهِم فَیعِزُّهُم 


وَ یذِلُّ عَدُوَّهُم»3؛


«این گروه آل محمد(ص) هستند ، خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت وفشاری که بر آنان ارد می شود، بر می 


انگیزد و به ایشان عزّت می دهد و دشمنانشان را ذلیل وخوارمی کند».


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

منابع وتوضیحات:

 

1-سوره قصص(28)، آیه 5 .

2-سیّد رضی ،نهج البلاغه، ص506.

3-محمد بن حسن طوسی،کتاب الغیبة، ص184.

مهدویت در قرآن-آیاتی چند(آیه اول)


مهدویّت در قرآن


با توجه به نکات گفته شده در بحث قبلی برخی از آیات مربوط به حضرت مهدی (عج) وانقلاب جهانی آن حضرت بدین شرح است:


آیۀ اول


(وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزّبُورِمِن بَعدِ الذّکرِانّالارضَ یرِثُها 


عِبادِیَ الصّالِحُون1


«وهمانا، در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستۀ من ، به ارث خواهند برد».


در این آیه به یکی از روشن ترین پاداش های دنیوی صالحان (حکومت روی زمین) ، اشاره شده است. در روایاتی چند، این رویداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدی (عج) دانسته شده است.


واژگان آیه


-«زبور» داود( یا به تعبیر کتاب های عهد قدیم مزامیر داود) عبارت است از:«مجموعه ای از مناجات ها ونیایش ها و اندرز های داود پیامبر(ص)»


- «ذکر»، در اصل به معنای چیزی است که مایه تذکر ویاد آوری باشد؛ ولی در این آیه – به قرینه معرفی آن قبل از زبور- به کتاب آسمانی حضرت موسی«ع»(تورات)تفسیر شده است.


- «ارض»، به مجموع کره زمین گفته می شود ؛ مگر اینکه قرینه خاصی در کار باشد.


- «ارث»؛ یعنی ، چیزی که بدون معامله وداد وستد، به کسی انتقال می یابد. در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم صالح، بر قوم نا شایست ودر اختیار گرفتن موهبت ها و امکانات آنها گفته  شده است.2

با توجه به اضافه شدن « بندگان » به «خدا» ، ایمان وتوحید آنان روشن می شود و با توجه به کلمه« صالحون » ، همه شایستگی ها به ذهن می آید : عمل وتقوا، علم وآگاهی، قدرت و قوت، وتدبیرو نظم و درک اجتماعی.


نکته مهم


بنابراین،تنها« استضعاف » دلیل بر پیروزی بردشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان وکسب شایستگی ها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دواصل  را زنده نکنند، به حکومت روی زمین نخواهند رسید.


نکته ها


1-آل محمد «ص»


در تفسیر آیۀ شریفه  از امام باقر (ع) نقل شده است:


«هُم آلُ مُحَمَّدٍ یَبعَثُ اللَهُ مَهدِیهُم بَعدَ جَهدِهِمفَیعِزُّهُم وَ


 یذِلُّ عَدُوَّهُم»؛3


«این بندگان صالح ، همانا آل محمد هستند که خداوند ، مهدی آنان را پس از کوشش ایشان مبعوث می کند . پس ایشان را عزّت داده ، دشمنا نشان را ذلیل خواهد کرد».


روشن است مفهوم این روایت ، انحصار نیست؛ بلکه بیان یک مصداق عالی و آشکار است و این تفسیر ها ، هرگز عمومیت مفهوم آیه را محدود نمی کند. بنابراین در هر زمان و در هر جا بندگان صالح خدا قیام کنند، پیروز و موفق خواهند بود و سر انجام وارث زمین و حکومت آن خواهند شد.


2-بشارت حکومت صالحان در مزامیر داود


در مزامیر داود تعبیر یاد شده و یا مشابه آن، در چند مورد دیده می شودو نشان می دهد با تمام تحریفات موجود در این کتاب ها، این قسمت همچنان از دستبرد مصون مانده است.

2-1.«...شرّیران منقطع می شوند و ما متوکلان به خداوند ، وارث زمین خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست می شود؛ هر چند مکانش را استفسار نمایی، نا پیدا خواهد شد».4

2-2.«اما متواضعانه وارث زمین شده ، از کثرت سلامتی شادکام خواهند شد».5

2-3.«متبرکان خداوند ، وارث زمین خواهند شد؛ اما ملعونان وی منقطع خواهند شد...».6

2-4.«صدیقان وارث زمین شده،همیشه در آن ساکن خواهند بود».7

2-5.«خداوند روزهای صالحان را می داند ومیراث ایشان ابدی خواهد شد».8

در این عبارت ها، عنوان «صالحان » که در قرآن آمده، با همان تعبیر در مزامیر داود به چشم می خورد. علاوه بر این تعبیرات دیگری نیز مانند صدیقان، متوکلان، متبرکان و«صالحان» است و با احادیث قیام حضرت مهدی «عج» تطبیق می کند.


3.حکومت صالحان یکی از قوانین آفرینش


باید دانست تمام این حکومت ها، بر خلاف جهت آفرینش و قوانین جهان خلقت است و آنچه با آن هماهنگ است، همان حکومت صالحان با ایمان است. نظام آفرینش، دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده است و این همان چیزی است که از آیه یاد شده و احادیث مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی استفاده می شود.9

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

منابع وتوضیحات:


1-انبیا(21)،آیه 105.

2- ر.ک:اعراف(7)، آیه 137.

3-محمد بن حسن طوسی(رحمه الله)کتاب الغیبة،ص184.

4-مزامیر داود، 37، بند9.

5-همان، بند11.

6-همان، 37، بند27.

7-همان،بند29.

8-همان، بند18.

9-ر.ک:ناصر مکارم شیرازی ودیگران، تفسیر نمونه، ج13، صص515-524.

تفسیر -تاویل - تطبیق در قرآن


تفسیر - تاویل - تطبیق در قرآن


چند بحث آینده درباره آیاتی از قرآن مجید است که با استفاده از سخنان گهربار معصومین (ع) در مورد حضرت مهدی (عج) تفسیر، تاویل و یا تطبیق شده است.

ابتدا تعریف ومفهوم این سه واژه – به صورت مختصر – بیان می گردد:


1.تفسیر


«تفسیر» از واژه «فَسَرَ»، به معنای روشن کردن وآشکارساختن است و در«اصطلاح»عبارت است از:«زدودن ابهام از لفظ مشکل ودشوار که در انتقال معنای مورد نظر، نارسا و دچار اشکال است». ماده«فَسَرَ»، در باب «تفعیل »بیانگر مبالغه در دستیابی به معنا است. از این رو تفسیر، تنها کنار زدن نقاب از چهرۀ لفظ مشکل ونارسا نیست؛ بلکه شامل زدودن ابهام موجود در دلالت کلام،  نیز می شود.

تفسیر، در جایی است که گونه ای ابهام، در لفظ وجود دارد و این موجب  ابهام درمعنا و دلالت کلام می شود و برای زدودن آن ، کوشش فراوانی لازم است.1

از آنجایی که فهم پاره ای از آیات قرآن، بر عموم مردم پوشیده است ، ناگزیر نیازمند بیان و پرده برداری است  واین مهمّ بر عهده کسانی است که صلاحیت و توانایی چنین امری را دارند و مورد تایید خداوند متعال اند.


2 تاویل


تفسیر و تاویل، در گذشته دو لفظ مترادف بود؛ لذا طبری در تفسیر جامع البیان آن دو را به یک معنا گرفته و در موقع تفسیر آیات گفته است: « القول فی تاویل الایة». در اصطلاح متاخران، «تاویل» به معنای مغایر با تفسیر و شاید اخص از آن به کار رفته است.

تاویل از «اَول»، به معنای بازگشت به اصل است . تاویل یک چیز؛ یعنی، برگرداندن آن به مکان و مصدر اصلی خودش و تاویل لفظ متشابه؛ یعنی، توجیه ظاهر آن ، به طوری که به معنای واقعی و اصیل خودش باز گردد.2

این واژه در قرآن به سه معنا آمده است:

2-1. توجیه ظاهر لفظ یا عمل متشابه؛ به گونه ای صحیح که مورد قبول عقل و مطابق با نقل باشد.3

2-2. تعبیر خواب؛ تاویل به این معنا، هشت بار در سورۀ یوسف آمده است.

2-3. فرجام وحاصل کار؛بر این اساس تاویل یک موضوع؛ یعنی، آنچه که آن موضوع ، بدان منتهی می شود.4

2-4. که در قرآن نیامده ، ولی در کلام پیشینیان هست – عبارت است از: انتزاع مفهوم عام وگسترده ، از آیه ای که در مورد خاصی نازل شده است ...از تاویل به این معنا گاهی به «بطن»؛ یعنی، معنای ثانوی و پوشیده ای که از ظاهر آیه به دست نمی آید ، هم تعبیر شده است. در مقابل «ظَهر»؛ یعنی، معنای اولیه ای که ظاهر آیه بر حسب وضع و کاربرد، آن معنا را می فهماند.

این معنا دارای دامنه ای گسترده و ضامن عمومیت قرآن است و موجب می شود قرآن شامل تمام زمان ها و دوران ها باشد؛ زیرا اگر مفاهیم فراگیر ، برگرفته شده از موارد خاص، نباشد؛ بسیاری از آیات قرآن بی ثمر می شود و فایده ای جز ثواب تلاوت وترتیل آن نخواهند داشت.5

بی گمان در قرآن ، آیات متشابهی وجود دارد که باید تاویل گردد؛ ولی جز خداوند و راسخان درعلم ، کسی آن را نمی داند.6 تاویل دارای شرایط و ملاک هایی است که در کتاب های مربوط بیان شده است.


3.تطبیق


در آیات قرآن ، مطالب فراوانی به لفظ عام بیان شده است که هر زمان، بر عده ای قابل انطباق است. گاهی نیز لفظ آیه ای «خاص »است؛ ولی معنای آن «عمومیت» دارد وشامل کسانی نیز می شود که شبیه آن عمل از آن صادر شده است.


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

منابع وتوضیحات:


1.ر.ک:محمد هادی معرفت ، تفسیر ومفسران، ج1، ص18.

2.همان، ص22و23.

3.آل عمران(3)،آیه7.

4.کهف(18)،آیه78.

5.محمد هادی معرفت،تفسیر ومفسران،ج1، ص25و26.

6.آل عمران(3)،آیه7.

 

اثبات احکام مهدویّت

اثبات احکام مهدویّت

به سه روش می توان احکامی که به آن اعتقاد داریم ، را به آن اعتقاد سخن بگوییم وآن را ابلاغ و در پیشرفت آن ذرّه ای از ذرّات درخشان حیّ تعالی بر سر نوشت انسانها باشیم.

1.عقل

2.قرآن

3.روایات


1)عقل 

اگر  با عقل سخنان خود را اثبات کنیم ،تمام بشریت مشتری آن هستند

مثال:دو ، دو تا =چهار تا (در تمام نقاط جهان یکی است ، چون یک بحث عقلی است) پس اگر ما بتوانیم مفاهیم دینی خود را به قالب عقلی در آوریم همۀ عالم سخنان ما را قبول می کنند.

عدلۀ عقلی و بحث محدویت :

مثال:(آیا می توانیم با عقل ثابت کنیم که نام امام زمان مهدی«عج» هست؟

جواب:(نه چون اصلاً به عقل ربطی ندارد که بیاید ثابت کند اسم فلانی فلان  است ،عقلاً می توانیم ثابت کنیم که باید امام عصری باید باشد ، ولی نمی توان ثابت کرد اسم امام عصر«عج» از طریق عقل چه میباشد . از طریق عقل نمی توان گفت امام عصر«عج»چه زمان ظهور خواهد کرد عقل فقط کلیات را بیان می کند در جزئیات جایی ندارد.

(بعداً ان شاالله بحثی وجود خواهد داشت که در کجاها ازعقل عدله عقلی  می توان استفاده کرد.)


2) قرآن

الف)اگر ما به وسیلۀ آیات قرآنی مطلبی را اثبات کنیم ، تمام مسلمانان شیعه وسنی روی زمین تماماً چون قرآن را کتاب واحد و مورد قبول خود می دانند ،حرف  شما مورد قبول همه میباشد(ودیگر بحث شیعه وسنی وجود ندارد) پس اگر ما بخواهیم در مناطق سنی نشین از بحث محدویت سخن بگوییم ، باید به مهدویت در قرآن تسلط داشته باشیم تا وقتی پیش  آنها رفتیم به وسیله آیات قرآنی ، حرف های خود را به اثبات برسانیم تا قبول کنند.

ب)مطلب دوم اینکه معارف قرآن دو نوعند: آیاتی که نازل می شوند مصداق خواصی داشتند، یکی اینکه می گوییم؛( خداوند تبارک وتعالی می فرماید:


وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزّبُورِمِن بَعدِ الذّکرِ انّ الارضَ یرِثِها عِبادِی الصّالِحُونَ) 1


«وهمانا ، در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستۀ من، به ارث خواهند برد».

، این آیه در مورد قوم بنی اسرائیل و حضرت موسی (ع) می باشد . یکی هم اینکه می خواهد در یک قانون کلّی مطرح کند. حال این آیاتی که در مورد مهدویت است به صورت اینکه بگوییم به نام ومصداقی نیست، این آیات عمدتاًدر مورد بنی اسرائیل می باشد و ما آن آیه را به مهدویت و امام عصر«عج»تطبیق می دهیم ، اصطلاحاً به این کار می گویند ما آیات قرآن را تاویل خواهیم کرد.

مثال:

قانون می گوید هر کس از چراغ قرمز ردّ شود مََثل پنجاه هزار تومان جریمه دارد، حالا وقتی شما می خواهین از چراغ قرمز ردّ بشین این قانون هنوز وضع نشده اما هنگام ردّ شدن شما وضع می شه و شما پنجاه هزارتومان جریمه می شوید و به همه بگویید که کسی که موجب وضع شدن این قانون شد شما بودید ،ولی حالا این قانون تنها برای شما نیست بلکه هر کسی از چراغ قرمز ردّ بشه پنجاه هزار تومان جریمه می شود دیگر به شما ربطی ندارد ،چون این قانون شده حالا آیه می گوید در روی زمین صالحان حکومت خواهند کرد این حرف درسته آیه در مورد حضرت موسی (ع) که صالح است گفته شده ولی در عین قانون کلّی می دهد هر کس صالح باشد خداوند حکومت را به او می دهد.


«بحث معرفی امام در قرآن بحث آینده»

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

1.انبیاء(21)، آیۀ 105

اندیشۀموعود در آیین مسیحیت

اندیشۀ موعود در آیین مسیحیت


دین مسیحیت به ویژه از دیدگاه مسائل معرفتی وشناختی- ادامه دین یهود است .منبع اصلی دینی وفرهنگی آن، عهد عتیق است که همان کتاب مقدس یهودیان است. بنابر این هر چه در باره دین یهود گفته شود ، تقریباً درباره دین مسیحیت نیز صدق می کند.

افزون بر آنچه در متون یهودی مورد اشاره قرار گرفت ، در کتاب های ویژه مسیحیت نیز ، بشارت های بیشتر و روشن تری، درباره موعود آخرالزمان، نقل شده است؛زیرا:

یکم. باظهور حضرت مسیح (ع) ،زمان در مقیاس کلّی ، به ظهور حضرت مهدی (عج) نزدیک تر شده است.

دوم. تحریف کمتری در این آثار پدید آمده است؛ زیرا از دوره نزول آثار مقدس یهود ،زمان بسیار بیشتری می گذرد ، تا دوره نزول کتاب مقدس مسیحیت. این امر باعث شده ، تا دست تحریف و پوشیده داری ، در این آثار، به اندازه آثار یهود فرصت کار نیابد؛اگر چه دانشمندان مسیحی نیز در این باره کوشش بسیار کردند و در تایید یا ردّ انجیل ها، به این مسائل توجه داشتند و انجیل بَرنابا را کمتر تایید می کردند.1

در اینجا ، به چند کتاب که در آنها بشارت هایی درباره ظهور منجی آمده است اشاراتی می شود:


1.انجیل متی

«و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد؛ با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگی خود قرار خواهد گرفت. همه قبایل نزد وی جمع خواهند شد و آنها را از هم جدا خواهد کرد؛چنان که شبانی میش ها را از بزها جدا کند...».2


2. انجیل لوقا

«پس بایست که بسته باشد کمرهای شما و افروخته باشد چراغ های شما وخود باشید مانند آن کسانی که انتظار می کشند آقای خود را که کی از عروسی باز آید که چون آید و در زند، دفعتاً در را گشایند . خوشا به حال آن نوکران که جون آقا آید، بیدار یابد آنها را و من به شما می گویم که به درستی کمر خود را بسته آنها را نشانید و نزدشان آمده آنان را خدمت خواهد نمود».3


3.انجیل مرقس

«و بر حقیقت آن روز و آن ساعت- سوای پدر نه ملائکه آسمان وونه فرزند ، هیچ کس مطلع نیست . احتیاط نمایید که با حذر باشید و دعا نمایید؛ زیرا از هنگام رسیدن آن زمان مطلع نیستید؛چنانچه شخصی به صفر بعیدی رفته وخانه خود را گذاشته و ملازمان خود را قدرت داده و هر کس را به شغل خاص مقرر فرمود و دربان را به بیدار بودن امر فرموده است . پس بیدار باشید از آنجا که نمی دانید بزرگ خانه چه وقت خواهد آمد . در شام یا نصف شب یا وقت بانگ خروس یا صبح؛ مبادا که ناگاه آمده، شما را در خواب یابد و آنچه من به شما می گویم ، به همه می گویم بیدار باشید».4


4.مکاشفات یوحنّا

«چنانچه پدر در ذات خود زندگانی دارد، به پسر نیز داده است که او نیز در ذات خود زندگانی داشته باشد و قدرت به او داده است که هم حکم رانی بکند، به علت آنکه فرزند انسان است».5


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


منابع وتوضیحات:

1.محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، صص52-58(با تصرف)

2.کتاب مقدس، انجیل متی، باب بیست وپنجم،ص60،بندهای31-33.

3.همان،انجیل لوقا، ص154،باب دوازدهم،بندهای35-37.

4.همان،انجیل مرقس،باب سیزدهم،بندهای 32-37.

5.همان ،انجیل یوحنا، باب پنجم، بندهای 26-28.