امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند

مهدویت - انتظار(حقیقت انتظار و جایگاه آن)




انتظار



حقیقت انتظار و جایگاه آن



برای«انتظار» معانی گوناگونی گفته اند ؛ ولی با دقت وتامّل در این کلمه می توان به


 حقیقت معنای آن پی برد . انتظار، چشم به راه بودن اســت واین چشــم به راهـــی به


 تناسب بستر وزمینه آن ارزش می یابد وآثار و پیامدهایی دارد. انتظار تنها یک حالت


 روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون به بیرون سرایت می کند و حرکت واقـــدام را


 می آفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار، یک عمل وبلکه بهترین اعمال،


 معرفی شده است.انتظاربه«منتظر» شکل می دهــد و به کارها وتلاش ها ی او جهت 


خاصّی می بخشد.


بنابراین «انتظار» با نشستن ودست روی دست گذاشتن ، نمی سازد. انتظار با باچشم


 به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمی شود! بلکه در حقیقت انتظار، حرکـــــت و


 نشاط و شورآفرینی نهفته است.


آنکه در انتظار مهمان عزیزی است ، سر از پا نمی شناسد و در تلاش اســـت تا خود 


ومحیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طــرف


 سازد.


سخن درباره انتظارِ رویدادهای بی نظیر است که در زیبایی و کمال، نهایت نــــدارد.


 انتظارِ روزگاری که در سبزی وخرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشــــــته 


است وجهان چنان دوران زیبایی را هرگز تجربه نکرده است. این، همان انتظــــــار 


حکومت جهانی امام مهدی(عج)است که در روایات، از آن به«انتظار فرج» یاد شده


 و از بهترین اعمال و عبادات، بلکه پشتوانه  قبولی همه اعمال، شمرده شده اســــت .



پیامبر اکرم (ص) فرمود:


بهترین اعمال  امت من، انتظار فرج است.*



امام صادق (ع) به یاران خود فرمود:



آیا شما را ازچیزی آگاه کنم که خداوند، بدون آن، هیچ عملی را


 از بندگان نمی پذیرد؟...گواهی به یگانگی خدا ونبوت پیامبـــر


 اسلام (ص) و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولایـــــت ما و 


بیزاری از دشمنان ما – یعنی ما امامان به خصوص – و تسلیم


 شدن در برابر ایشان [ = امامان] و پرهیـــــزکاری وکوشش و


خویشتن داری و انتظار قائم.**



بنابراین «انتظار فرج» انتظاری است که ویژگی های  خاص ومنحصر به فرد دارد


 که لازم است به خوبی دانسته شود ، تا رمز وراز آن همه فضیلت و آثار کــه برای


 آن خواهیم شمرد، آشکار شود.

 

 

منابع و توضیحات:


*کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب55، ح3، ص547.


**الغیبه  نعمانی، باب11، ح16،ص207.  

 

مهدویت - انتظار


انتظار

 

انتظار سبز

دوره غیبت امام مهدی (عج) دوران سختی است که شیعه در فراق امام مهـربان خود

 سپری می کند؛ ولی امید به آمدن او، دل و جان آنها را شور و نشاط می بخشـــــد و

 تحمّل سختی ها ودشمنی ها را آسان می کند. این امید و آرزوی ظهور او که همیشه 

وهمه جا برای انسان های مومن ، نجات بخش وراهگشا بوده، در روایات اسلامـــی،

«انتظار»نامیده شده است؛ انتظاری که منتظران را به امام موعود خود وصل می کند

 و مرهمی برزخم فراق ایشان است.

آری ؛«انتظار» آن اکسیر ارزشمندی است که مومنان منتظر در دوره غیبت را آماده

 استقبال از ظهور مهدی موعــــود می کند و راه و رسم چگونه زیستـــن را به آن ها 

می آموزد.

اشعار امیرالمومنین( اشعار در فراق شهر نجف )


اشعار در فراق شهر نجف

 


دلم گرفته بهانه، سلام شاه نجف


که قتلگاه دلم گشته بارگاه نجف


تمام صحن علی بوی فاطمه دارد


شمیم سیب می آید میان راه نجف


صفای هر سحرش گریه بر غم زهراست


قسم به کوفه و خونابه‎های چاه نجف


قرار ما همه باب الرضا همان جایی


که سوی شاه خراسان بود نگاه نجف


قسم به نم نم اشکم پس از نماز صبح


چقدر بوی حسین می دهد پگاه نجف



مظلومیت علی وفاطمه در دست قوم پست دنیا پرست ....


این جای پای کیست به دیـوار مانـده است؟


بـا اینـکـه نــا نـــدارد و قـامـت کمــان شده


چون کـوه پشت حیـــدر کــرار مـانـده است


هــر شـب بـــرای غـربـت و مظلـومـی علی


تـا صبـح گـریـه کـرده و بیـــدار مـانـده است


از نـحـوه ی قــــدم زدنـش حـدس می زنـم


چـشمـان ضـرب دیـده او تـــار مـانـده است


کـمـتـــــر شـده تـــورّم پـلـکـش ولـی هنــوز


بـر پیـکــرش جـراحـت بسیـــار مـانـده است


حتـی نـفـس کـه می کشـد آزار می کشد


بـدجـور بیـن آن در و دیـــــــوار مـانــده است


از پــــارگی پیــــرهنـش چـنـــد رشـتـــه نـخ


بـا رنگ سرخ بـر نـوک مسمـار مـانـده است


زیـر لگـد کـه دنــده پـهلــو شکسـت٬ دیـد...


محسن بروی خاک چه خونبار مـانـده است


زخـمـش عمیـق مـانـده بـا خونـریـزی شدید


زینـب بـــــرای بـسـتـــن آن زار مـانـده است


ای فـضــه لا اقـل تــو جــــواب مــــــرا بـــده


این جای پای کیست به دیـوار مانـده است؟




اشعار امیر المومنین(ع)(ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع)2)


ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع)

 


 


جهــــــــان برای شکوفا شدن مهیـــا بود


و این قشنـــــــــگ ترین اتفاق دنیـــــا بود


که دست فاطمه در درست های مولا بود


به اعتقـــــــاد من اصلا غـــــــدیر اینجا بود


پدر به فاطمـــــــه رو کرد ، اینچنیـن فرمود


دلیل خلقـــــــت لاهوت ازدواج تو بــــــــــود


قرار شــــــد که شما بی قرار هــــم باشید


جهان دچــــار شما شد دچار هم باشیــــــد


تمام عمـــــر دمادم کنــــــار هـــــم باشیــد


و در مصـــاف خطر ذوالفقــــــار هم باشیـد


دعــای من همه این بوده تا به هم برسیـد


که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید


نفـس نفـس همه جا عاشقانه همدم هم


خــدا نکـــرده اگر زخـــم بــود مرهــم هــم


صفــا و مــروه و رکن و مقـــام و زمــزم هم


چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هـم


و رو به اهل مدینــــه چنین سفارش کـــــرد


نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد


همیشــــــه نام علـــــی را امـــام بگذاریــــد


به خانــــواده ی مـــــــن احتـــرام بگذاریــــــد


برای فاطمـــــــه سنــــــگ تمـــــام بگذاریــــد


و روی زخـــــــم دلـــش التیـــــام بگذاریـــــــــد


جهان بدون علـــــــی رنگ و بو نخواهد داشت


بدون فاطمـــــــه هم آبرو نخواهد داشـــــــــت


شنیده می شـــــــود از آسمان صدایــی که...


کشیــــــده شعـــــر مرا باز هم به جایـی که ...


نبــــود هیچ کسی جز خـــــدا،خدایــــــی که...


نوشـــــــت نام تــــو را ،نام آشنــــــایی کـــــه


پس از نوشتـــــــــن آن آسمـــــــان تبسم کرد


و از شنیدنــــــش افلاک دســـــــت و پا گم کرد


نوشت فاطمــــــــه، شاعر زبانش الکـــن شد


نوشت فاطمــــــه هفت آسمان مزیـــــــن شد


نوشت فاطمـــــــه تکلیف نور روشـــــــــن شد


دلیل خلـــــق زمیــن و زمــان معیـــــــن شـــد


نوشــت فاطمــــــــه یعنی خدا غزل گفته است


غزل  قصیــــده ی نابی که در ازل گفته است


نوشت فاطمـــــــه تعریـــــف دیگــــــــری دارد


ز درک خـــــاک مقـــــام فـــــــراتــــــری دارد


خوشـــــا به حال پیمبـــــــر چه مــادری دارد


درون خانـــــه بهشــــــت معطــــــــــــری دارد


پدر همیشـــــــه کنارت حضـــور گرمی داشت


برای وصف تو از عرش واژه بر مــــــــــی داشت


چرا که روی زمیــــن واژه ی وزینــــی نیست


و شأن وصف تو اوصـــــاف این چنینی نیست


و جای صحبــــت این شاعر زمینـــی نیست


و شعر گفتـــــن ما غیر شرمگینـــی نیست


خدا فراتــر از این واژه ها کشیـــــــده تو را


گمان کنـــم که تورا، اصلا آفریـــــده تو را


که گــــــرد چـــــادر تو آسمان طــواف کند


و زیر سایه ی آن کعبــــه اعتکـــــــــاف کند


مــــلک ببینـــــد وآنگاه اعتــــــــراف کنـــــد


که این شکوه جهان را پر از عفــــاف کند


کتاب زندگــــی ات را مرور باید کــــــرد


مرور کوثر و تطهیرو نور باید کــــــــــــرد


در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود


و وصف مردمـــــــش الهاکم التکاثر بود


درون خانــــــــه ی تو نان فقر آجر بود


شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود


بهشت عالم بالا برایت آماده اســــــــت


حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است


به حکم عشق بنا شد در آسمان علی


علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی


چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!


به نان خشک علی ساختی، به نان علی


از آسمان نگاهت ستاره می خواهم


اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم


به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم


کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم


شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم


و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم


به شعر از نفس افتاده جان تازه بده


و مادری کن و اینبار هم اجازه بــــــده


به افتخـــــــار بگوییم از تبار توایــــــم


هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم


اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم


کنار حضرت معصومه در کنار توایـــــم


فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست


کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توســــت