آیه سوم
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی
ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی لا یشْرِکُونَ بی شَیئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ)؛"1"
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین
[خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده
است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و
هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند».
در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله است و در این آیه، بحث
ادامه یافته و نتیجه این اطاعت ـ که همان حکومت جهانی است ـ بیان شده است. بر اساس آن، خداوند به کسانی که از شما
ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً خلیفة روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که
پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، به طور ریشهدار و پا بر جا در صفحه زمین
مستقر خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد. مردم تنها خدا را پرستیده و چیزی را
شریک او قرار نخواهند داد.
بعد از این برتری و فراگیری حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هر گونه اضطراب، ناامنی و شرک،
کسانی که بعد از آن کفر بورزند، به یقین فاسق واقعی خواهند بود!
به هر حال مجموع آیه نشانگر این است که خداوند به گروهی از مسلمانان صالح و مؤمن، سه نوید داده است:
1. جانشینی و حکومت روی زمین؛
2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشهای در جهان؛
3. از میان رفتن اسباب ترس و ناامنی.
نتیجه آنکه مردم در این دوران با نهایت آزادی، خدا را میپرستند، فرمانهای او را گردن مینهند، هیچ شریک و شبیهی
برای او قائل نمیشوند و توحید خالص را در همه جا میگسترانند.
نکته ها
1. بر اساس این آیه، افرادی قبل از مسلمانان دارای خلافت روی زمین بودند؛ حال اینان چه کسانیاند؟ برخی از مفسران آن
را اشاره به آدم و داود و سلیمان دانستهاند؛ چرا که قرآن دربارة آدم میفرماید: (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة)؛"2"«من در
زمین خلیفهای قرار میدهم». درباره داود فرموده است: (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْض)؛"3"«ای داود ما تو را خلیفه
در روی زمین قرار دادیم». سلیمان نیز به مقتضای آیه شانزده سوره «نمل» وارث حکومت داود بود و خلیفه در روی زمین
شد.
اما برخی دیگرـ مانند علامه طباطبائی ـ این معنا را بعید شمردهاند؛ زیرا تعبیر (الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)را متناسب انبیا ندانستهاند.
به نظر ایشان در قرآن، این تعبیر در مورد پیامبران به کار نرفته است؛ از این رو اشاره به امتهای پیشین است که دارای
ایمان و عمل صالح بوده، در روی زمین حکومت یافتند.
جمعی دیگر معتقدند: این آیه اشاره به «بنی اسرائیل» است؛ زیرا آنها با ظهور موسی علیه السلام و در هم شکسته شدن
قدرت فرعون، مالک حکومت روی زمین شدند؛ چنان که در آیهای آمده است:
(وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها)؛"4" «ما آن جمعیت مستضعف (مؤمنان
بنی اسرائیل) را وارث مشارق و مغارب ـ زمینی را که پر برکت کردیم ـ قرار دادیم».
و نیز درباره همانها میفرماید:
(وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْض)؛ «ما اراده کردهایم که قوم مستضعف ( مؤمنان بنی اسرائیل) را در روی زمین تمکین دهیم ( و
صاحب نفوذ و مسلّط سازیم )».
2. این وعده الهی از آن کیست ؟
در این آیه خداوند وعده حکومت روی زمین، برتری دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی از مؤمنان و صالحان داده
است. اما در اینکه منظور از این گروه چه کسانیاند؛ میان مفسران گفت و گو است.
برخی آن را اشاره به حکومت مهدی علیه السلام میدانند که شرق و غرب جهان، در زیر لوای حکومت آن حضرت قرار
میگیرد، آیین حق در همه جا نفوذ میکند، ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده میشود و عبادت خالی از شرک،
برای جهانیان تحقق مییابد."5"
بدون شک آیه، هم شامل مسلمانان نخستین و هم حکومت حضرت مهدی علیه السلام میشود. طبق عقیده عموم مسلمانان ـ
اعم از شیعه و اهل تسنن ـ آن حضرت سراسر زمین را پر از عدل و داد میکند و او مصداق کامل این آیه است؛ ولی با این
حال منعی از عمومیت و گستردگی مفهوم آن نیست.
اینکه برخی میگویند: کلمه «ارض» مطلق است و تمام روی زمین را شامل میشود و این منحصراً مربوط به حکومت امام
مهدی علیه السلام است، با جمله «کما استخلف...» سازگار نیست؛ زیرا خلافت و حکومت پیشینیان به یقین در تمام پهنه
زمین نبود.
به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان میدهد که حداقل نمونهای از این حکومت در عصر پیامبر صلی الله علیه وآله برای
مسلمانان (هر چند در اواخر عمر آن حضرت)، حاصل شده است.
گفتنی است ثمرة تمامی کوششهای پیامبران و تبلیغات مستمر و پیگیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و
عبادت، در زمانی تحقق مییابد که حضرت مهدی علیه السلام ظهور میکند."6"
همانگونه که گفته شد این تفسیرها، به معنای انحصار مصداق آیه نیست؛ بلکه بیان مصداق کامل است. ابو بصیر از امام
صادق علیه السلام روایت کرده است: آن حضرت ذیل آیه شریفه چنین فرمود: «نزلت فی الْقَائِم وَ أَصْحَابه»؛"7" «[این آیه]
در باره قائم علیه السلام و اصحاب ایشان نازل شده است».
علامه طباطبایی در این باره مینویسد: «... این مجتمع طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون
در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر صلی الله علیه وآله مبعوث به رسالت گشته، تاکنون، چنین جامعهای به خود
ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود؛ چون اخبار متواتری که از
رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه اهل بیت علیهم السلام در خصوصیات آن حضرت وارد شده، از تشکیل چنین
جامعهای خبر میدهد. البته این در صورتی است که روی سخن در آیه را متوجه مجتمع صالح بدانیم، نه تنها حضرت
مهدی علیه السلام».
آن گاه ایشان ادامه میدهد: «خواهید گفت: طبق این نظریه چه معنا دارد که روی سخن را در زمان نزول آیه به (الذین آمنوا
و عملوا الصالحات) کند، در حالی که مهدی علیه السلام آن روز نبود (نه خودش بود و نه یکی از اهل زمانش)؟
در پاسخ میگوییم: این سؤال ناشی از این است که پرسش کننده، میان خطابهای فردی با خطابهای اجتماعی خلط کرده
است؛ چون خطاب ممکن است دو جور متوجه اشخاص شود: یکی اینکه اشخاصی را مورد خطابی قرار دهند؛ بدین جهت
که خصوصیات خودِ آنان مورد نظر است. به طور دیگر اینکه همان اشخاص را مورد خطاب قرار دهند ـ نه از این جهت
که شخصِ خود آنان مورد نظر باشد، بلکه ـ از این جهت که جمعیتی هستند دارای صفاتی معین. در صورت اول، خطاب از
مخاطبان به غیر مخاطبان متوجه نمی شود و شامل آنها نمی گردد ـ نه وعدهاش، نه وعیدش ونه هیچ چیز دیگرش ـ و در
قسم دوم اصلاً اشخاص دخالتی ندارند و خطاب متوجه دارندگان صفات کذایی است که در این صورت به دیگران نیز
متوجه میشود.
در آیه شریفه، خطاب از قبیل خطابهای دوم است که بیانش گذشت و اغلب خطابهای قرآنی ـ که یا مؤمنان را مخاطب
کرده و یا کفار را ـ از این قبیل است»."8"
در مجمع البیان در ذیل آیه (وَعَدَ اللهُ الذینَ آمنوا مِنکُم... )آمده است: مفسران در اینکه (الذینَ آمَنوا مِنکُم) چه کسانیاند،
اختلاف دارند و از اهل بیت علیه السلام روایت شده که منظور، مهدی از آل محمد صلی الله علیه وآله است.
عیاشی به سند خود از علی بن الحسین علیه السلام روایت کرده است: وقتی این آیه را تلاوت کرد، فرمود: به خدا سوگند!
ایشان شیعیان ما اهلبیتاند که خدا این وعدة خود را در حق ایشان، به وسیله مردی از ما تحقّق میبخشد و او مهدی این امت
است. او کسی است که رسولخدا صلی الله علیه وآله دربارهاش فرمود: اگر از دنیا نماند مگر یک روز، خدا آن روز را آن
قدر طولانی میکند تا مردی از عترتم قیام کند که هم نام من است. او زمین را پر از عدل و داد میکند، آن چنان که از ظلم و
جور آکنده شده باشد. نظیر این روایت از ابی جعفر و ابی عبد الله علیهما السلام نقل شده است.
علامه طباطبایی در جمع بندی مباحث مینویسد: «از ائمه اهل بیت علیهم السلام در این باره اخباری روایت شده است. در
گذشته هم بیان انطباق آیه بر مضمون این روایات گذشت و نیز در مجمع البیان بعد از نقل روایت بالا آمده است: بنابر این
مراد از (الذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصالحات) رسول خدا صلی الله علیه وآله و اهل بیت او علیهم السلام است»."9"