امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند
امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند

مهدویت - دوران پنهان زیستن حضرت(از ولادت موعود تا شهادت امام عسکری(ع):

دوران پنهان زیستن حضرت:


از ولادت موعود تا شهادت امام عسکری(ع):


معرّفی امام مهدی (عج)به شیعیان:


سال های آغازین زندگی امام مهدی(عج)، دوره بسیار حساسی است. از سویی دشمنان به


 دنبال آنند که فرزند امام حسن عسکری (ع) را شناسایی کرده، به قتل برسانند و از سوی


 دیگر شیعیان و دوستان مهدی(عج) می خواهند امام دوازدهم را بشناسند  تا به گمراهـــی


 گرفتار نشوند؛ بنابراین امام عسکری(ع) در همان حال که مراقب است دشمـــن از تولّــد 


فرزندش با خبر نشود و ولادت او پوشیده بماند ، برای جلوگیــری از گمراهی شیعیـــان و


 انحراف  از مسیر امامت ورهبری، آنان را از ولادت فرزندش که همان جانشین برحـق


 اوست آگاه می سازد . 


برخی از اقدامات آن حضرت عبارتند از:


                        1.نشان دادن مهدی(عج)به خواصّ:


احمد بن اسحاق که از بزرگان شیعه واز پیروان ویژه امام یازدهم (ع) است میگوید:


خدمت امام عسکری (ع) شرفیاب شدم و می خواستم دربااره امام پس از او سوال کنــم؛ 


ولی پیش از آن که سخنی بگویم، فرمود:«ای احمد!همانا  خدای متعال از آن زمان کـــه


آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت وبازگشت و در حالی که پســری ســه سالــه بر 


دوش داشت که رویش همانند ماه تمام می درخشید، فرمود:«ای احمــد بن اسحـــاق! اگر


 نزد خدای متعال و حجّت های او گرامی نبودی، این پســرم را به تو نشـــان نمــی دادم.


همانا او هم نام و هم کنیه رسول خداست و کسی اســـت که زمیــــن را از عــدل وداد پر 


می کند ، همان گونه که از ظلم وستم پر شده است».


گفتم:سرور من! آیا نشانه ای هست که قلبم به آن آرام گردد؟!


[در این هنگام]آن کودک ، لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت:


«من بقیه الله در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق،


 پس از این که با چشم خودمی بینی در پینشانه مباش!».


احمدبن اسحاق گوید : «پس[از شنیدن این سخنان] با شادمانی از خانه امام(ع) بیـــرون 


شدم...».*


همچنین محمد بن عثمان** وچند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل می کنند:


چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم (ع) گردآمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان


 داد وفرمود:


پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید وبعد از من دردیــن خود

 

پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و [بدانید که]پس از امروز، او را نخواهید دید... .***


                                  2.سنّت عقیقه:


یکی از برنامه های  دینی وسنت های اسلامی ، عقیقه کردن وولیمه  دادن  برای نوزاد 


است؛ یعنی گوسفندی قربانی کرده، جماعتی از مردم را میهمان می نمایند که در سلامتی 


و طول عمر فرزند، تاثیر فراوان دارد. امام حسن عسکری (ع) بارها برای فرزنــــدش 


عقیقه کرد****تا ضمن عمل به این سنت نیکوی پیامبر (ص) گروه های بسیــــــاری از


 شیعیان را از ولادت امام دوازدهم آگاه سازد.


محمد بن ابراهیم گوید : امام عســـکری (ع) برای یکی از شیعیــان خـــود ، گوسفند سر 


بریده ای فرستاد و فرمود : " این عقیقه فرزندم ،محمد است»*****


                                  3.نامه نگداری:


یکی از نوادگان احمد بن اسحاق قمی که از برجستگان و شایستگان شیعه است می گوید:


 از مولایمان حضرت عسکری (ع) به جدّ بزرگــوارم احمد بن اسحـــاق که نماینــــده آن 


حضرت بود رسید که در آن ، به خط آن حضرت آمده بود:


برای ما فرزندی به دنیا آمد. این رازی است که باید نزد تو باشد و از مردم پوشیده بماند.


ما[ولادت] او را جز برای نزدیک ترین بستگان ودوستان آشکار نکردیم. دوست داشتیــم 


آن را به شما اعلان کنیم، تا خدا تو را به وسیله آن، شاد گرداند ؛ همـان گونه که ما را به 


وسیله او شاد کرد . والسلام.******


                            4. پاسخ گویی به سوالات:


یکی از برنامه های دوران کودکی امام مهدی (عج) پاسخ گویی به سوالات بود. این نیــز


 راهی برای شناخت امام وحجّت آخرین بود که عقیــــده شیعیـــان را تقویـــت می کـرد و


 دلگرمی و آرامش خاطر  آنان  را فراهم می ساخت. برای نمونه روایتی  را به اختصـار


 نقل می کنیم. سعد بن عبد الله قمی از بزرگان شیعه همراه احمد بن اسحاق قمی وکیل امام


 عسکری (ع) برای طرح سوالات و دریافــت پاسخ آن ها به محضــر آن امــام شرفیــاب 


می شود. او جریان این دیدار را چنین نقل کرده است:


چون خواستم سوال کنم، امام عسکری(ع) به فرزندش اشــاره کرد و فرمــــود:« از نـور 


چشمم سوال کن ». در این هنگام، کودک رو به من کرد فرمـــود:«هر چه می خواهـــی 


سوالکن»... پرسیدم :«مقصود از کهیعص[از حـروف مقطعـــه قرآن] چیست؟» فرمــود


:«این حروف از ، از خبرهای غیبی است. خداوند بنده خود، زکریا را از آن گاه ساخته و


سپـس آن را برای محمـد(ص) باز گفتـــه است. داستان از این قرار اسـت که زکریا(ع) از


 پروردگارش خواست تا نام های پنج تن [آل عبا]را به او بیاموزد . خداوند متعال جبرئـیل 


(ع) را بر او فرو فرستاد و آن نام ها را به اویاد داد. زکریا چون[نام های مقدس] محمــد


(ص) وعلی و فاطمه وحسن(ع) را بر زبان می آورد ، اندوه و گرفتـــاری اش برطـــرف 


می شد و وقتی حسین (ع) را یاد می کرد ، بغض گلویش را می گرفت ومبهوت می شــد.


 روزی گفت :« بار الها چرا وقتی آن چهار نفر یاد می کنم ، از اندوه ها و نگرانی هایـم 


راحت شده ودل آرام می شوم و چون حسین (ع) را به یاد می آورم، اشکم جاری و ناله ام

 

بلند می شود؟» خداوند او را از داستان حسین(ع) آگاه کرد وفرمود:«کهیعص»[رمز این


 داستان است].«کاف» رمز کربلا و«هاء» رمز هلاکت خاندان [او] و«یاء»کنایـه ازنام 


«یزید»جفاکننده نسبت به حسین(ع)است می باشدو«عین»اشاره به عطش و تشنگــــی او 


 دارد و «صاد» نشانه صبر و استقامت امام حسین (ع) است...»


گفتم :«ای مولای من ! چرا مردم از برگزیدگان امام برای خود منع شده اند؟»


فرمود:«[مقصود تو برگزیدن] امام مُصلح است یا امام مُفسد؟»گفــتم:«امــام مصلـــح[که 


جامعه را اصلاح کند]». فرمود:« با توجه به اینکه هیچ کس از درون دیگری آگاه نیست

 

که به صلاح و درستی می اندیشد یا به فساد و تباهی ، آیا احتمال  نــدارد که برگزیـــده


 مردم ، مفسد (واهل تبهکاری) باشد؟» گفتم :«آری؛ امکان دارد». فرمود:«علّت، همین


 است».*******


گفتنی است که در ادامه روایت ، امام مهدی(عج)علّت دیگری نیز بیـان کرده انــــد و به 


سوالات دیگر هم پاسخ فرموده اند که برای رعایت اختصار ، از بیان آن هها خود داری


 شد.


                               5.دریافت هدایای مادّی:


یکی از برنامه های شیعیان ، فرستادن هدایای مادّی و واجبات مالی برای امامان معصوم


 (ع) بوده است. آن بزرگوارن نیز پس از پذیرفتن آن ها ، از نیازمندان جامعه رفع نیــاز 


می کردند.


ابن اسحاق یکی از وکیل های امام عسکری (ع) می گوید:


اموالی از شیعیان را به محضر امام یازدهم (ع) بردم تا به آن حضرت تقدیم کنــم. در آن 


حال، فرزند خردسال حضرت  با چهره ای که مانند ماه تمام می درخشید در کنــار امــام 


حضور داشت. امام عسکری(ع) رو به فرزند خود کرده ، فرمـــود:«فرزنــدم! هــدایــای


 شیعیان و دوستانت را باز کن». کودک فرمود:«ای مولای من ! آیا رواست دســت پاک


[خود]را به هدایای نا پاک و اموال پلیدی  که حلال و حرام آن به یک دیگر آمیختــه است 


، دراز کنم؟»


امام عسکری (ع)فرمود:«ای ابن اسحاق ، آنچه در میان اینان است بیــــرون آور تا حلال 


وحرام آن را جدا کند». پس اولین کیسه را بیرون آوردم.کودک گفت:«این کیســـه از فلان


 شخص  از فلان محله شهر قم است[ و نام او و نام محله اش را فرمود]که در آن شصــت


 و دو اشرفی است. چهل و پنچ اشرفی از آن ، بهــای فروش زمین سنـــگلاخی اســـت که


 صاحبش  آن را از پدر خود ، ارث برده است و چهارده دینار آن بهای نه جامــه است که


 فروخته وسه دینارش وجه اجاره دکان ها است».


امام عسکر(ع)فرمود:«فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را راهنمایـــی کــن که


 کدام [از این اموال]حرام است؟»کودک با دقت تمام ، سکّه های حرام را مشخص و علت


حرام بودن آن ها را به روشنی بیان کرد.


سپس کیسه دیگری بیرون آوردم . آن کودک آن کودک پــــس از بیــان نام ونشـــان و محل

 

سکونت صاحب آن فرمود :« در آن کیسه پنجاه اشرفی است که دست زدن بـدان برای ما


 روا نیست». سپس علت ناپاکی آن اموال را یک به یک بیان کرد .آن گاه امام عســــکری

 

(ع) فرمود:«پسر جانم ! راست گفتی .سپس رو به احمد بن اسحاق کرد و فرمود: «همـه 


را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آن ها را به صاحبانش برسانند.ما را نیــــازی به


 آن نیست...»*******


*کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب38، ح1،ص80.


**اودومین نائب خاص امام مهدی(عج) در دوره غیبت صغرا است که در بخش غیبـت، 


    شرح حال او خواهد آمد.


***کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب43، ح2، ص162.


****همان، ج2، باب42.


*****همان،ح10ص158.


******همان،ح15، ص160


*******همان، ج2، باب43، ح21،ص190.


*******کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب43، ح21، ص190.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد