امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند
امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

امام زمان «عج»( بهشت اهل بیتیان)

مربوط به چهارده معصوم و آشنایی باگل سر سبدامام زمان(عج)و دوران انتظار تا جلو گیری شود از فتنه دشمنانی که خود را در لباس دوست جلوه می دهند داعش و وهابیت که تا دیروز امام زمان نمی شناختند شیعه می کشتند الان هم می کشند تا خود رابه جای یاران آن مصلح جلوه دهند

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت





گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی


دُر سخن بفشانم به پای حضــرت هادی


نداشت طوطی جانم هنوز لانه به جسمم


که بود مرغ دلم آشنای حضـــــرت هادی


صفا و مروه کجا و حریم یوســــــف زهرا


صفاست در حرم با صفای حضرت هادی


مقــــرّبان الهــــی فرشتــــــگان بهشــتی


کشند منّت و عطــای حضـــــرت هــــادی


زدست رفته شکیبم خدا کند که نصیبــــم


شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی


درندگان زمین التجا برند به سویــــــش


پرندگان هوا در هوای حضرت هـــــادی


اگر به سامره ام اوفتد گذر سر و جان را


کنم نثار به گنبد نمای حضرت هـــــــادی


دلم که درد گناهش به اختصار کشانده


پناه برده به دار الشّفای حضرت هـــادی


مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش


که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی


دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات


ملاحت سخن دلربای حضرت هــــــادی


به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آیـــــد


نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی


به عمر، دهر مرا گر دهند عمر، نیــــــرزد


به لحظه ای که کنم جان فدای حضرت هادی


به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم


هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی


بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی


به ارزش سخن دلربای حضرت هـــادی


مرا رضایت ابن الرّضا خوش است که دانم


بود رضای خدا در رضای حضرت هادی


هزار بار به هر لحظه لعن بر متوکّــــل


که بود در پی جور و جفای حضرت هادی


به زور خواند به بزم شراب حجّت حق را


نکرد شرم و حیا از خدای حضرت هادی


گهی به بزم شراب و گهی به مجلس دشمن


چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی


چو شمع، از شرر زهر، آب گشت وجودش


گرفت شعله زسر تا به پای حضرت هادی


نبود این همه بیداد و ظلم و جور پیاپی


جزای آن همه مهر و وفای حضرت هادی


چگونه اشک نریزند دوستان به عزایـــش


غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدّش


زمین سامره شد کربلای حضرت هـــــــــــادی


سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را


که شد خموش صدای دعای حضرت هادی


شراره سر کشد از بیت بیت تو (میثــــــم)


توئی زبان غم و دردهای حضـــــرت هادی




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد