اشعار در فراق شهر نجف
دلم گرفته بهانه، سلام شاه نجف
که قتلگاه دلم گشته بارگاه نجف
تمام صحن علی بوی فاطمه دارد
شمیم سیب می آید میان راه نجف
صفای هر سحرش گریه بر غم زهراست
قسم به کوفه و خونابههای چاه نجف
قرار ما همه باب الرضا همان جایی
که سوی شاه خراسان بود نگاه نجف
قسم به نم نم اشکم پس از نماز صبح
چقدر بوی حسین می دهد پگاه نجف